زیباترین آوارگی دنیا

ارسال شده توسط ایرج تیموری


5      1402/05/14    0    350

تصویر یافت نشد

حسین جان دلم دوباره همان آوارگی میان بین الحرمینت را می خواهد... همان جا که خوشبخت ترین و ثروتمندترین آواره دنیایی نمی دانی اول بروی از پاسدار و علمدار حرم رسول الله اذن دخول حرم ارباب را بگیری یا اینکه میگویی رسم ادب نیست اول بوسه بر سنگهای سرازیری حرم ارباب بزنم.... اما آخر کار فقط مینشینی در آن خیابان بهشتی و یکبار سمت راست یکبار سمت چپ را نظاره میکنی و چشمانت بارانی می شود. آری اینجا نیاز به هیچ روضه خوانی نداری اینجا در و دیوار با تو حرف میزنند آری اینجا به تو یاد می دهند در ز...

ادامه مطلب

عطش

ارسال شده توسط صبا میرزابیگی


6      1402/05/13    1    332

تصویر یافت نشد

بار اول بود باب‌القبله را می‌دیدم. آنقدر گیج و گنگ بودم که نمی‌دانستم کجا بروم. شاید هم کار خودتان بود، شب آخر، شب جمعه، آنقدر این سو و آن سو بروم تا من را بکشانید و بیاورید اینجا. می‌دانید ارباب؟ وقتی این عکس را می‌گرفتم حسابی از پا درآمده بودم. بیماری شیره جانم را کشیده بود و فقط مغناطیس وجود شما سرپایم نگه داشته بود. وقتی عکس‌های گالری را ورق می‌زنم، دقیقا عکس بعدی خودم جلوی باب‌القبله ایستاده‌ام. دست ادب به سینه گذاشتم و مثل همه‌ی کسانی که جلوی حرم عکس می‌گیرند؛ ژست گرفته‌ام. خیلی خسته و ب...

ادامه مطلب

خاطرات دلتنگی

ارسال شده توسط حمیرا نوری


1      1402/05/10    2    316

روزها میگذره و عمرمون داره تموم میشه غافل از اینکه نمیدونیم کجای کار این دنیاییم امام حسین رو دوست داریم ولی براش کاری نمی‌کنیم دوست داریم بدونیم چرا میریم اربعین ولی بازم نمیدونیم:) وقتی اول سال فروردین ماه که میرسه تقویم رو میدن دست من نگاه میکنم به اینکه کی باید راهی سرزمین عشق بشم ... کی باید بار سفر ببندم و کی راهی بشیم برای آدم شدن ... میگیم مارو بخر آقاجان آقا جان اگر از سر تفریح میایم مارو هدایت کن نه اینکه بگم مارو نبر نه ... ما بدبخت بیچاره های عالم کجا رو جز بهشت حسین دار...

ادامه مطلب

- جنونِ‌اربعین¹⁴⁰¹ -

ارسال شده توسط زهرا محمدی فتیده


7      1402/05/08    3    338

تصویر یافت نشد

بسم‌الله .. - اربعینِ ¹⁴⁰¹ - راستش اولین کلمه‌ای ک ب ذهنم رسید جنون بود .. قلب در سینه پرقدرت می‌تپد و قصدِ پرواز دارد ، هرچه دارم از کرم ِ شهداست -! قلبم با حضور ِ آنها آرام گشته و در خانه ی خود ب انجام ِ وظیفه ی خویش می‌پردازد . قلب دردِ حرم گرفته و با هر تلنگری فرمانِ اشک صادر می‌کند . جان رفت و برگشت تا رفتن و همسفر شدن در جاده ی عشق .. و اما بالاخره روز ِ موعود فرا رسید : ¹⁵ ِشهریورِسالِ‌¹⁴⁰¹ مصادف با ⁹ ِصفرِ‌سالِ¹⁴⁴⁴ .. ساعت ⁵ ِصبح ، حرکت از منزل ب سمتِ بهشت‌زهرا'س' ؛ قرار ِ‌ کاروان : قط...

ادامه مطلب

امضا کن محرمو ببینم، از الان تو فکر اربعینم ... علی یا علی یا مولا

ارسال شده توسط ایرج تیموری


14      1399/02/26    3    1713

ای سلطان نجف من محتاج دعاتم با قلبم شب قدری تو ایوون طلاتم با دستت نوشته شد تقدیرم آخر کنج حرمت می میرم آی دنیا بدون علی آقامه ...

ادامه مطلب

یا اباصالح المهدی ادرکنا

ارسال شده توسط ایرج تیموری


6      1399/01/20    1    1940

تصویر یافت نشد

🌸🌸🌸🌸🌸 من بی کس و بی قرار و بی تاب مهدی من بی قرار و دریاب 🌷🌷🌷🌷🌷 دنیا یه طرف با تاج شاهش مهدی یه طرف با نیم نگاهش ❀❀❀❀❀ دنیا یه طرف با دنیا خواهش مهدی یه طرف با نیم نگاهش 🌻🌻🌻🌻🌻 دنیا همش دروغه، کسی به فکر ما نیست به علی اعتماد کن که به جز این روا نیست

ادامه مطلب

السّابقون السّابقون

ارسال شده توسط ایرج تیموری


10      1399/01/01    3    1605

🌸 اونا سینه سپر کردن و ما سینه زدیم آقا 🌸 اومدیم کربلای تو ولی دیر اومدیم آقا 🌸 چی میشد که بشم رو بوم تو یه کفتر جلدی 🌸 که مثل رسول ترک دم مرگ بگم آقام گلدی 🌸 به فدای سعید و عابس و حرّ و بریر آقا 🌸 به فدای زهیری که شد عاقبت به خیر آقا

ادامه مطلب

سینِ هفتم

ارسال شده توسط عارفه دهقانی


4      1398/12/29    0    1571

*یا مقلب القلوب والابصار* هفتمین "سین" این سفره شمائی سردارِ عزیز شما که با رفتنت حقیقت انقلابِ قلب و بصر را برایمان رقم زدی ، دستمان را گرفتی و "کنار هم" زیر یک پرچم گرد آوردی که بگوئی قلب فقط جای خداست و دیده را فایده آن است که دلبر بیند. *یا مدبر الیل و النهار* شب ها آرام سر بر بالین میگذاشتیم ! بی دغدغه و بدون اینکه شریکِ دردی از دردهای مولایمان باشیم ، به فکر تدبیرِ معاش بودیم و غافل از توشه ی آخرت! تو به ما نشان دادی که "دائم در جهاد بودن" یعنی چه ... فی الیل و النهار بدنبالِ معشوق دو...

ادامه مطلب

نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی

ارسال شده توسط ایرج تیموری


2      1398/12/26    0    1839

#دلتنگ_دو_سه_خط_روضه_کنار_رفقای_امام_حسینی_هیات

ادامه مطلب

دلنوشته

ارسال شده توسط زهرا ده‌نمکی


3      1398/08/11    1    1606

روز ۶ام محرم همین امسال بود... من یه کربلا نرفته تو روضه حضرت قاسم.... وسط گریه یهو گفتم یا امام حسن تورو به حق پسرت یه سفر کربلا نمیدونم کی ولی به زودی زود منو ببر...نمیدونم چجوری ولی ببر...تازه گلایه هم کردم گفتم همه برات کربلاشونو از امام رضا میگیرن همه تو این هیئتا از امام حسین میگیرن...ولی من هنوز نگرفتم دیگه خودتون ببرید منو... شب رسیدم خونه پوستر هیئتو دیدم... فکر نمیکردم بابام بزاره من بیام ، چیزی هم نگفتم حتی دربارش... فرداش تلویزیون سخنرانی استادپناهیان بود گفتن یه روایتی بوده از ...

ادامه مطلب

راز قدم ها

ارسال شده توسط سلما اعتباری گوهر ریزی


1      1398/08/11    0    1625

تصویر یافت نشد

تو می دانی چه رازی در این قدم ها نهفته است؟ همین قدم ها که خستگی ناپذیر به یک سو در حرکتند پیر و جوان، کودک و نوجوان، زن و مرد! چه کهربای قدرتمندی ست که همه را به سوی خود می کشاند؟! نه! غلط گفتم! کهربا نیست، دلرباست! دلها را به سوی خود می کشد! و در این مسیر، تو هیچ چیز نمی بینی، اِلا زیبایی! اِلا عشق! ما رایت الا جمیلا! عده ای نیامدند و شلوغی را بهانه کردند ما آمدیم که در شلوغی محشر دستگیرمان باشی! یا شافع امت رسول(ص)!

ادامه مطلب

رؤیای صادقه

ارسال شده توسط فائزه افشار زرندی


1      1398/08/11    0    1658

تصویر یافت نشد

ای حسینی که به دل عشق تو درمان من است، مهر تو نور دل اول و پایان من است . چند روزیست که از سفر رؤیایي ام میگذرد ولی من همچنان در رؤیا مانده ام... حال دلم عجیب است!! می دانم که هنوز شوکه ام هنوز به دنیا و حال و هوای عادی و روزمرگی برنگشته ام... نمیدانم چه شد یکدفعه همه چیز جور شد و عازم شدم. انگار زمان سرعت گرفته بود، بالاخره توانستم در آخرین لحظات، ثبت نام را قطعی کنم و خود را به آخرین جلسه توجیهی کاروان برسانم حالا که برگشته ام بغضی گلویم را می فشارد...دلتنگم... چه رؤیا ی شیرینی بود.... ...

ادامه مطلب